رفتم داروخونه… میگم باند دارین؟ میگه واسه زخم؟… پ نه پ… بانده فرودگاه حیاط خونمون خراب شده… بابام همینجور داره با هواپیماش دوره خونه میچرخه.!!
.
دیروز دیدم یه پسر بچه قدش به زنگ ایفون نمیرسه هی داره خودشو میکشونه بالا ،
منم مثل یه رابین هود رفتم ، گفتم :میخوای برات زنگ بزنم ، اونم سرشو تکون داد و گفت اوهوم…..
منم برای اینکه سریعتر در رو براش باز کنن دو سه بار زنگ زدم ،
بعدش با لبخند بهش گفتم : خوب دیگه چیکار کنم برات کوچولو ؟؟
گفت هیچی دیگه فرار کن تا صاحبخونه نیومده …!!!!تو از اون ور برو من از این ور …..!!!
بچه نیستن بخدا گرازن … :) ))
با این هیکلم یه ربع مثله اسب سورتمه میرفتم
براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !